شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

FANTOM

+ جوان خيلي آرام و متين به مرد نزديک شد و با لحني موأدبانه گفت: ببخشيد آقا! من مي‌تونم يه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنين حرفي را نداشت و حسابي جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و ميان بازار و جمعيت، يقه جوان را گرفت و عصباني، طوري که رگ گردنش بيرون زده بود، او را به ديوار کوفت و فرياد زد: مرديکه عوضي، مگه خودت ناموس نداري... گه مي‌خوري تو و هفت جد آبادت، خجالت نمي‌
FANTOM
رتبه 0
0 برگزیده
1475 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
FANTOM عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top